جدول جو
جدول جو

معنی هم اطاق - جستجوی لغت در جدول جو

هم اطاق
(هََ اُ)
دو تن که در یک اطاق زندگی کنند. هم خانه. هم حجره
لغت نامه دهخدا
هم اطاق
هم اطاقی: هم گتک همسرای دو یا چند کس که در یک اطاق زندگی کنند
تصویری از هم اطاق
تصویر هم اطاق
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم وثاق
تصویر هم وثاق
هم اتاق، هم خانه، کنایه از رفیق یکدل و یک جهت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم قطار
تصویر هم قطار
دو یا چند تن که در یک خانه یا اداره به یک شغل و خدمت مشغول باشند
فرهنگ فارسی عمید
(هََ وُ)
هم اتاق. هم حجره: دوستی، هم وثاقی ازآن وی که بر او عاشق بودی به آهنگ وی بنزد وی آمد. (تاریخ بیهقی).
مهدی امت تویی زآنکه به معنی تورا
عزت دین هم وثاق عصمت حق یار غار.
خاقانی.
ای معبّر مژده ای فرما که دوشم آفتاب
در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(هََ اِتْ تِ)
متفق. هم عهد. هم پیمان. (یادداشت مؤلف) : پرویز هم از پدر بگریخت و به آذربایجان رفت و با مرزبانان آنجا هم اتفاق شد. (ابن بلخی). با ملوک طوایف هم اتفاق و هم عهد شد. (ابن بلخی)
لغت نامه دهخدا
(هََ قِ / قَ)
هم ردیف. خواجه تاش. هم کار. (یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 40 هزارگزی باختر فلاورجان و در کنارۀ جنوبی زاینده رود واقع است. کوهستانی و معتدل است و 395 تن سکنه دارد. آبش از قنات و زاینده رود. محصولش غلات، برنج و پنبه. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباسبافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(هََ وِ)
دو تن که در یک جا و بر یک فرش نشینند. همنشین:
رخت از این گنبد برون بر گر حیاتی بایدت
زآنکه تا در گنبدی با مردگانی هم وطا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(هََ اُ فُ)
در تداول دو کس را گویند که دارای تجانس فکری و روحی باشند
لغت نامه دهخدا
تصویری از هم قطار
تصویر هم قطار
همکوس، همکار، همسپاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم وثاق
تصویر هم وثاق
هم اطاق، هم خانه هم منزل، یار، رفیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم طبق
تصویر هم طبق
هم سفره همخوان هم سفره
فرهنگ لغت هوشیار
هم پیشه، هم شغل، همکار
فرهنگ واژه مترادف متضاد